javahermarket

سوتی های باحال ایرانی
 
سوتی های باحال ایرانی
سوتی های باحال ایرانی
چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:, :: 11:58 ::  نويسنده : سجاد جمالزاده

سر کلاس دینو زندگی نشسته بودیم ، آخرای زنگ بود ، معلم که داشت تند تند درس میداد …

تو همین حالت از شدت تند حرف زدن اومد بگه جاندار زنده ، گفت : زاندار ج*** (هی واییییی من …) من که دیدم از شدت و سنگینی و جدیت درس دادن همه دارن به خودشون میپیچن ولی نمیخندن ، خودمو نگه داشتم ، ولی داشتم میمردم …
میزو فشاااااااااااااااااار میدادم که خندم نگیره …. ولی ای دل غافل …
یهو ترکیدم … : پوفففف …
کلاس رف تو آسمون …
… معلمه هم با خنده گفت : بتتتتتترکی …. یه دقیقه تحمل میکردی خو …
منم فقط میخندیدم …………….
زنگ خورد و ما زنگ بعد هم با همین معلم داشتیم …. من ۱ دقیقه ای دیر رسیدم سر کلاس … درو باز کردم …. یه نگا به معلم ، یه نگا به بچه ها … دوباره ترکیدم …..
معلمه هم اومد به من گفت برو بیرون هروقت خنده ات تموم شد بیا تو …
منم رفتم بیرون انقد خندیدم که دلم درد گرفت ینیاااااا …. شاید اونقد خنده دار نباشه این … ولی تو اون شرایط ….

* * * * * * * * * * *

معمولا اتوبوس های دانشگاه یزد و دانشگاه آزاد تو ساعت تموم شدن کلاسها از شدت جمعیت در حال انفجارند ..سر یکی از ایستگاه های واحد ، یه خانم مسنی با ۲ تا شونه تخم مرغ می خواست از درب خواهران سوار اتوبوس بشه ،بنده خدا دید اگه بخواد معمولی سوار بشه تخم مرغ ها بین فشار جمعیت له میشن!

خانم ابتکار به خرج داد و پشتش رو کرد به سمت در و دنده عقب از پله ها اومد بالا …
… راننده کلید درب رو زد و درب داشت بسته می شد که حاج خانم با لهجه شیرین یزدیش داد زد :

آقای رانندَه نِگَهدار ! تُخمُم رفت لایِ در!
خودتون تصور کنید یه اتوبوس پر از داشنجوی دختر و پسر چطوری منفجر شد!

* * * * * * * * * * *

خواهرم میخواسته به مدیرعاملش بگه ساعت کاری من زیاده..قوای جسمی ندارم……..!!! خانوم سلطان سوتی گفته….من قوای جنسی ندارم…..

* * * * * * * * * * *

رفتم الکتریکی می‌خواستم کابل میدی بگیرم واسه کیبرده دوستم یه زنه نشست بود اومدم بگم میدی دارین برگشتم گفتم میدی ؟؟؟
یعنیا آب شدم !!! برگشت گفت بله؟؟؟؟ آب دهنمو قورت دادم گفتم یه کابل میدی می‌خواستم

* * * * * * * * * * *

بچه که بودیم یه روز خواهرم اومد با خوشحالی بهم گفت:بدو که یه بسته بادکنک پیدا کردم…خلاضه همه رو باد کردیم و یه نخ بهشون بستیم و دویدیم تو کوچه…هر کی می رسید با خنده می پرسید اینا رو از کجا آوردین؟ ما هم خوشحال می گفتیم از تو کمد مامانو بابام…یکی دو ساعتی که پرسه زدیمو آبرو ریزی کردیم یکی از همسایه ها از تو کوچه جمعمون کرد و سپردمون دست مامانمون !!

* * * * * * * * * * *

تو مدرسه بودم گفتن مدیر مدرسه تو سالن اجتماعات میخاد حرف بزنه به دوستم گفتم میری سالن گفت حوصلشو ندارم گفتم توبیا بریم مدیر دیونه بازی درمیاره ما هم میخندیم یهو دیدم یه نفر دستمو گرفت سرمو چرخوندم دیدم مدیره گفت بیا اتاقم کارت دارم نمی دونم چی شد ولی تا به خودم اومدم دیدم دو سه خیابون از مدرسه دور شده بودم وداشتم نفس نفس میزدم

* * * * * * * * * * *

دیشب همه فامیل دور هم جمع بودیم یهو دیدیم زنگ میزنن …رفتم در رو باز کردم دیدم پسر عمومه…تایلند بوده یه راس از فرودگاه اومده بود خونه ما.. خانومشم خونه ما بود… خلاصه اومد نشست و یه چایی چیزی خورد یهو بلند بلند به خانومش گفت عزیزم ، هیشکی مثل تو نمیشه !!! یهو دیدم مث اینکه اتم زده باشن جمع از هم پاشید و هر کی رفت یه طرف…!!! پسر عمو سوتی بده من دارم؟سوتی نبود که تیر آهن وِل کرد لامصب…!!!یه لحظه خودمو گذاشتم جای زنش و این فکر اومد تو سرم که: از فحش خواهر و مادر بدتر اینکه شوهرت از تایلند برگرده، بگه: عزیزم ، هیشکی مثل تو نمیشه !!!

* * * * * * * * * * *

رفیقم یه پراید داره شیشش دودیه , بعد این یارو برای ما آش نذری اورده بود , آشا رو گزاشته بود رو صندلی بقلش بعد شیشه عقب هم بالا بود , این زنگ زد گفت بیا دم در آش بیگر من رفتم گرفتم ازش , یه انگشت خوردم , گفتم این چیه دیگه برو اینارو بده مادرت ( به شوخی ) بعد یهو مادرش شیشه عقب ماشین رو کشید پایین گفت سلام امین !

* * * * * * * * * * *

بچه ها روز عاشورا پارسال بهم گفتن میای فوتبال … نمیخواستم برم گفتم عروسی دعوتم… برو تو سوتی

* * * * * * * * * * *

پنجشنبه همین هفته بود دور هم جمع شده بودیم توی حیاط خونه مادربزرگم بودیم، من دمپایی مامانمو پوشیده بودم مامانم هی ازدور با اشاره میگفت دمپاییمو بده ،دمپاییمو دربیار!

یهو منم بلند گفتم

دربیارم چیکار کنم؟

خیلی خجالت کشیدم

* * * * * * * * * * *

یادمه بابام یه عمه ای داشت که عمرشو داد به شما وقتی فوت کرد من با خانوادم رفتیم خونشون برای تشییع خلاصه که من با مامانم رفتم تواتاق زنا تا عمه بابامو اوردن خونش برای خداحافظی اینم بگم که دخترعمه بابام خیلی شبیه مادرش بود خلاصه که جنازه رو اوردن همه گریه بعد که جنازه عمه بابامو بلند کردن ببرن یه دفعه دیدم یه چیزی افتاد دادزدم وای خدا جنازه افتاد هی دادمیزدم بعد دیدم همه دارن نگام میکنن دیدم دخترعمه بابام بوده که بیهوش شده افتاده زمین منم که بدجور ضایع شده بود دیگه حرف نزدم

* * * * * * * * * * *

یه روز از کلاس زبان که داشتم برمیگشتم تو اتوبوس دوسته دوران دبیرستانمو دیدم خلاصه موقعی که میخواستم پیاده بشم به دوستم گفتم من کرایشو حساب میکنم خلاصه آقا وقتی رفتم پوله کرایرو بدم داشتم فکر میکردم اگه ۵۰۰ تومن بدم و کرایه دوستمم بدم ۲۰۰ تومن برام باقی میمونه خلاصه رفتم پیشه راننده به جایه اینکه بگم واسه ۲ نفر گفتم ۲۰۰تومن میشه حالا خودم در حد انفجار بودم و فقط میتونستم لبخند بزنم راننده هم اسگول متوجه نشده بود ولی پسری که روبروم نشسته بود از حرفم داشت میپکید از خنده خودمم بعدش تو خیابون میخندیدم که اگه هر کس میدید فکر میکرد دیوونه شدم

 

javahermarket

چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:, :: 11:56 ::  نويسنده : سجاد جمالزاده

تعدادی از سوتی های باحال برنامه های تلویزیون:

 

* توی اخبار سراسری بود که آقای بابان همراه همکار خانومش می‌خواست خداحافظی کنه گفت: به همراه خانمم از شما خداحافظی می کنم !

 

* چند سال پیش توی یه برنامه زنده شبکه تهران (فکر کنم شبهای تهران بود) احمدزاده بعد از اینکه یکی مسابقه رو برد گفت: هدیه ای به رسم امانت به شما میدیم !

 

* یکی از سوتی های برنامه های زنده شبانه که چند سال قبل در شبکه تهران پخش می شد و احمدزاده و حسینی مجریاش بودن. خسرو شایگان (دوبلور) تلفنی باهاشون تماس گرفته بود و اینا هم گیر داده بودن که یه آهنگی رو که معمولا زمزمه می‌کنی بخون. هرچی این بنده خدا می گفت الآن چیزی یادم نیست ول کن نبودن که یه دفعه شروع کرد به خوندن : مرا ببوس …! مرا ببوس … اون دو تا هم که دستپاچه شده بودن فورا گفتن به به چه صدای خوبی! حالا می‌رسیم سر سوال بعد و هر جور بود نذاشتن بقیشو بخونه.

 

*یکی از سوتی های برنامه عمو پورنگ (یه صدای دخترونه)

- الو ؟

- الو ؟

- سلام

- سلام

- خوبی

- مرسی . عمو پورنگ ؟

- جانم ؟

- من خیلی دوستتون دارم

- منم خیلی دوستت دارم عزیزم . اسمت چیه ؟

- کتایون

- کتایون ؟ خوبی ؟

- بله

- کتایون ؟ من ازت سوال می پرسم . تو بگو کتایون . باشه ؟

- باشه

- کی از همه بهتره ؟

- کتایون

- کی تو کارا به مامان کمک می کنه ؟

- کتایون

- کیه که مامان دوستش داره ؟

- کتایون

- کیه که بابا وقتی از در میاد ماچش می کنه ؟

- مامان

 

 

سوتی

 

 

تعدادی از سوتی های خنده دار گزارشگر معروف فوتبال!!

 

همه چیز به بازی آخر می چسبه!

شاید نزدیک ترین کشور به قطب جنوب، آفریقای جنوبی باشه!

تشنه اش شده داره آب می خوره، نوش جان!

ساندویچی از بازیکن در اونجا به وجود میاد!

حالا یک فرصت تلخ برای چلسی!

داور در سوت خودش می زنه!

باران هم به شدت می وزه!

بازی شیلی و اسپانیا بسیار جذاب خواهد شد، مخصوصا این که بازیکنای هر دو تیم هم زبان و همجنس و (بعد از یه مکث طولانی) و هم زبان هستن!

وقتی یه بازیکن هوندوراس تنه می زنه، انگار یه درخت تنه می زنه!

اسپانیا یه گل زده، داوید ویا هم زده، خیلی قشنگم زده، ۵ دقیقه پیشم زده!

دقیقه ۱۵ بازی هستیم… اگر تبریزی ها این بازی رو واگذار کنند چیزی از ارزش های این تیم کم نمی شه!

از نظر ران هم در نظر بگیریم، ران بازیکنان هندوراس خیلی بزرگتره!

خوب الان دو تیم باید هر کدوم ۵ تا پنالتی بزنن. باید بگم که هر تیمی که پنالتی ها رو ببره یعنی این که بازی رو برده و هر تیمی هم که ببازه یعنی اینکه بازی رو باخته!

هلند تنها رقیب جدیش برزیله، البته اسلواکی هم تیم ناجدی نیست!

واقعا عجیبه که در تهران ما الان هوا گرمه، ولی در افریقا الان هوا سرده!

کریم انصاری فرد هیچ نسبتی با برادران انصاری فر نداره! به خصوص با محمد حسن!

 

 

عکس سوتی های ایرانی

 

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

javahermarket

چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:, :: 11:55 ::  نويسنده : سجاد جمالزاده
چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:, :: 11:52 ::  نويسنده : سجاد جمالزاده
چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:, :: 11:46 ::  نويسنده : سجاد جمالزاده

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • جی پی اس موتور
  • جی پی اس مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سوتی های باحال ایرانی و آدرس kd22.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 5383
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1